کد خبر: ۱۰۷۰۲۹۰
تاریخ انتشار: ۱۱ مهر ۱۴۰۱ - ۰۹:۱۳ 03 October 2022

عظیم محمودآبادی، روزنامه‌نگار، در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است در تحلیل دهه هشتادی‌ها نوشت:

عظیم محمودآبادی

مدتی است به واسطه دور جدیدی از اعتراضات که ظاهرا با محوریت «دهه هشتادی‌ها» رقم خورده، در رسانه‌های مختلف اپوزیسیون، تعریف و تمجید از این نسل باب روز شده و چه سخن‌های بعضا گزافی که در باره شجاعت، شهامت، جسارت و بسیاری دیگر از خصایص نیکوی انسانی که در وصف آنان گفته نشده و نمی‌شود!

این یادداشت درصدد آن است نشان دهد این نگاه ستایش‌آمیز به نسلی که موسوم به «دهه هشتادی‌ها» شده، چقدر با واقعیت همخوانی دارد؟

واقعیت این است که اولا استفاده از مفاهیم خیلی کلی از قبیل «مردم»، «ایرانی‌ها»، «دهه هشتادی‌ها» یا … می‌تواند نشان‌دهنده غیر فنی‌ترین و غیر علمی‌ترین تحلیل‌هایی باشد که تولید می‌شود. ما وقتی در مورد مسائل سیاسی یا به طور کلی از مسائل ایران حرف می‌زنیم، یک مجموعه یک‌پارچه با یک سلیقه سیاسی خاص وجود ندارد که همه را در یک واژه کلی نظیر «مردم» یا «ایرانی‌ها» بگنجانیم و بگوییم مردم چنین‌اند یا ایرانی‌ها چنان. بلکه به عکس در هر جامعه‌ای مردم عبارتند از مجموعه‌ای از افراد که با عقاید دینی، فرهنگی، سیاسی و … مختلف در کنار هم زندگی می‌کنند. لذا اینکه همه آنها ساکنان یک سرزمین یا دارای ملیتی واحد باشند، لزوما دلیلی بر آن نیست که همه آنها در مسائل مختلف اعتقادی، سیاسی، فرهنگی و … مثل هم بیندیشند یا نظر واحدی داشته باشند.

چنانکه در مورد «دهه هشتادی‌ها» نیز همین قاعده صدق می‌کند. آنها نیز طیف متنوعی را شامل می‌شوند که به هیچ‌وجه نمی‌توان همه‌شان را از نظر اعتقادی، سیاسی، فرهنگی و … در یک گروه قرار داد. چراکه عده‌ای از آنها البته شامل کسانی می‌شود که اکنون دو هفته‌ای است در خیابان‌های شهرهای مختلف دست به اعتراض و گاه اغتشاش زده‌اند. عده‌ای دیگر از همین دهه هشتادی‌ها کسانی هستند که شاید دل‌شان با هم‌نسلان معترض‌شان باشد اما یا خودشان چندان اهل کنش‌گری نیستند یا ممانعت خانواده‌های‌شان از پیوستن به این جریانات، آنها را از آنچه شب‌ها در برخی خیابان‌های شهرها می‌گذرد باز داشته است.

گروه دیگری از دهه هشتادی‌ها اساسا به این مسائل بی‌اعتنایند و فاقد دغدغه مشترکی با هم‌نسلان‌شان هستند که بعضا در حال فعالیت‌های اعتراضی – خیابانی به سر می‌برند.

گروه دیگری از این «دهه هشتادی‌ها» اساسا در طرف مقابل قرار دارند! کسانی که در دهه هشتاد متولد شده‌اند اما عضو بسیج یا برخی هیات‌های با صبغه سیاسی و … هستند که وظیفه خودشان را مقابله با گروه دیگری از هم‌نسلان‌شان تعریف کرده‌اند که احتمالا بیش‌ترین طیف معترضان اخیر را تشکیل داده‌اند.

کما اینکه در روزهای اخیر رسانه‌های اپوزیسیون تصویری را منتشر کرده‌اند که نشان می‌دهد چند فردی که ظاهر نابالغ دارند – و احتمالا زیر سن هجده سال هستند – در لباس‌های نظامی و در شمار نیروهای انتظامی قرار گرفته‌اند. تا جایی که برخی شبکه‌های اپوزیسیون، این مساله را مصداق «کودک‌آزاری» و … خوانده‌اند.

البته طبیعتا ما در این گروه هم شاهد وجود تنوع طیفی‌ای هستیم که بی‌شباهت با گروه نخست نیست. یعنی در این گروه نیز عده‌ای فعال‌ترند، عده‌ای کم‌حوصله، عده‌ای خانواده‌های‌شان مخالف فعالیت آنها در گروه‌هایی مثل بسیج هستند چراکه نگران سلامتی فرزندان شان هستند و … .

پس وقتی می‌خواهیم در باره «دهه هشتادی‌ها» سخن بگوییم پیش از هرچیز باید بدانیم هر داوری کلی چه ستایش‌آمیز و چه تخفیف‌آمیز باشد فاقد وجاهت علمی و اساسا گزاره‌ای بی‌مبنا و حتی بی‌معنا است. چراکه آنها افرادی در یک قالب مشخص نیستند و در میان‌شان همه نوع گرایش و سلیقه وجود دارد چنانکه در مورد نسل‌های پیش از آنها وجود داشته و نسل‌های پس از آنها نیز کم‌وبیش همین وضعیت را خواهند داشت. به این معنا که در هر نسلی – با و از آنجمله متولدین دهه هشتاد – گروهی موافق نظام، گروهی مخالف آن، گروهی در مخالفت تندروتر، گروهی کندروتر و گروهی اعتدالی‌تر، همچنانکه گروهی در حمایت از نظام تندروتر، گروهی کندروتر و گروهی اعتدالی‌تر، گروهی ساکت‌تر، گروهی بی‌تفاوت‌تر، گروهی پرهیاهو‌تر، گروهی آرام‌تر، گروهی پرخاش‌جوتر و … هستند و البته هیچ‌یک از این ویژگی‌ها فی‌نفسه، فضیلتی برای کسی یا نسلی نیست.

پس اگر طیف مخالفان نظام بگویند «دهه هشتادی‌ها» چنین‌اند و چنان‌اند، در واقع آنها در مورد «دهه‌ هشتادی‌ها» سخن نمی‌گویند بلکه صرفا دارند در مورد بخش کوچکی از طیف‌های متفاوت و متنوع متولدین دهه هشتاد حرف می‌زنند که احتمالا آنها را با خودشان و آرمان‌ها و آرزوها و بعضا توهمات سیاسی‌شان هم‌سوتر یافته‌اند و این سخنان، مطلقا شامل طیف‌های دیگر متولدین دهه هشتاد از قبیل کسانی که نسبت به مسائل سیاسی – اجتماعی حساسیت چندانی ندارند یا اساسا در گروه حامیان و طرفداران نظام قرار دارند نخواهد شد.

اما از این‌ها که بگذریم شاید بتوان در «دهه هشتادی‌ها» به طور عام – که شامل همه طیف‌های متنوع آن بشود – ویژگی‌های مشترکی را یافت که البته این ویژگی‌ها دیگر محدود به طیف خاصی از آنها نیست بلکه شامل عموم آنها می‌شود.

از آنجمله رونق اینترنت، فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی است که شاید مهم‌ترین ویژگی این نسل باشد. اما قبل از اینکه به بررسی وجوه مثبت یا منفی این ویژگی بپردازیم، خوب است برای خودمان یادآوری کنیم که این ویژگیِ عام، از قضا دربرگیرنده همه طیف‌های متولد دهه هشتاد – با همه تنوعی که به آن اشاره شد – است. از سوی دیگر باز باید یادمان باشد که این «دهه‌ هشتادی‌ها»ی ایرانی نبوده‌اند که این فضا یا تکنولوژی آن را به وجود آورده باشند، بلکه آنها نیز مثل سایر نسل‌ها صرفا مصرف کننده ابزار ارتباطی جدید بوده‌اند و پیامدهای مثبت و منفی‌اش حتما جای بررسی دقیق‌تر دارد.

بله فضای مجازی به نسل موسوم به «دهه هشتادی‌ها» و همینطور دهه نودی‌ها و احتمالا دهه‌های بعدی این امکان را داده تا بتوانند ارتباط منسجم‌تری با یکدیگر بگیرند و برای دور هم جمع شدن و … از این فضای موجود استفاده کنند.

چنانکه نخستین تجربه آنها را می‌توانیم در تجمعی که مشهور به «میتینگ کوروش» در خردادماه سال ۱۳۹۵ در محل مجتمع تجاری کوروش تهران شد، مشاهده کنیم. حال اگر نسل‌های قبلی از این امکان برخوردار نبودند که از فرصت فضای مجازی برای میتینگ‌ها، تجمعات اعتراضی، و … استفاده کنند، معلوم نیست این چه اعتبار یا فضیلتی است که می‌توان به پای «دهه هشتادی‌ها» نوشت.

اما همین ویژگی تبعات منفی هم در پی داشته است. متصل بودن به اینترنت و موتورهای جست‌وجوی آن نیز از این نسل، افراد ناآگاه و البته پر مدعایی ساخته که شاید نظیر آن در نسل‌های پیشین کمتر وجود داشته است. اینکه اینترنت، امکان در دسترس بودن بخش وسیعی از همه نوع اطلاعاتی را به آنها داده است، یک حس استغنای کاذب به این نسل بخشیده که آنها را حقیقتا نسبت به نسل‌های پیش از خود برای کسب آگاهی در مورد تاریخ، ادبیات و فرهنگ کشورشان تنبل‌تر و بی‌انگیزه‌تر کرده است.

نگارنده با اتکا به تجربه معلمی خود که سه سال است تجربه تدریس دبیرستانی‌های این نسل (متوسطه دوم) را در مدارس گوناگون – و بعضا در شهرهای مختلف – دارد، این نسل را به مراتب از نسل‌های قبلی نه فقط ناآشناتر با میراث فرهنگی، ادبی و تمدنی کشورمان یافته‌ است بلکه حتی شاهد وجود انگیزه‌های به مراتب کمتری نسبت به آشنایی با مفاخر ملی کشورمان، فرهنگ، تاریخ، تمدن – چه در سطح ملی و چه در سطح جهانی – هست.

پس اگر شهامت و جسارتی متفاوت در کسانی که تحت عنوان «دهه هشتادی‌ها» نامیده می‌شوند وجود دارد شاید علت آن بی‌گانگی بیشتر این نسل با میراث فرهنگی، تمدنی و ملی‌ای باشد که دغدغه چندانی برای حفظ و پاسداری از آن در میان این نسل وجود ندارد.

لذا به میزانی که ارزیابی نگارنده از موضوع فوق درست باشد، به معنای آن است که در مورد دهه هشتادی‌ها ما از قضا با نسل نافرهیخته‌تری مواجهیم که علی‌رغم ادعاهای گزاف مجازی‌وار، احتمالا نسبت به نسل‌های قبل از خود آگاهی به مراتب کمتری در مورد تاریخ، فرهنگ و تمدن کشور خود و به طریق اولی جهان برخوردار است.

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار