به گزارش تابناک کرمان، حمله و اشغالم را بعثیون عراقی به سرعت انجام دادند، مهران و دهکران، فکه، عین خوش، دشت عباس و بطور کلی منطقه ابوقریبم را اشغال، گذر به گذر سنگرسازی و مین گذاری نمودند.
بعثیون به هیچ چیزم رحم نکردند. هفتاد و پنج فقره چاه عمقی داشتم، که اربابان و مالکان آنها اغلب اندیمشکی بودند. در حوالی هر چاه عمیق بین سه و یا چهار هکتار باغهای مرکبات همراه یک ساختمان مسکونی، وبا آب باقیمانده به زراعت گندم، جو و... مشغول میشدند. در جوار رودخانه دور جم موتور پمپهای بسیار قوی کار گذاشته، و از این رودخانه بیش از هشتصد هکتار زمین را تحت عنوان اراضی توتونچی زیر کشت و کار باغکاری و یا زراعت میبردند. بعثیون هه موتور پمپها را منفجر و سیستم کشت و کار را مختل، باغهای هر چاه تلمبه را تخریب نموده و ویرانهای بر جای گذاشتند. منطقهام بسرعت باز پس گرفته شده، بحث بازسازی و نوسازی کشاورزیام مطرح بود، گروهها، هیئتهایی ازم بازدید مینمودند، اظهار نظرهای متفاوتی داشتند، ولی در مجموع نظر بر این بود که هر چه سریعتر، کشاورزیم را رونق و به حالت قبل از جنگ درآورند. مسئولینی معین مینمودند، که حاضر به مستقر شدن نبودند، میخواستند که هر از چند گاهی سربزنند و امور اجرایی بسیار پیچیده و دشوارم را پیگیری نمایند. نتیجهای نمیگرفتند، تا اینکه متوجه شدم شخصی کرمونی برای بازدید میآید، او تمامی شهرهامو نیز مکانهای کشت و کار را در قدم اول کنترل و همراه با خبرگان محلی یادداشت برداری نمود.
خبر شدم که تمامی یاداشتها را در قالب طرحهای متعدد بازسازی و نوسازی کشاورزی به استانداری ایلام و از آنجا ابلاغیه برای اجرای تک به تک آنها را گرفت. دیدم که تمامی در موتور پمپهای هفتاد و پنج چاه تلمبهام تعویض و مشاعهای محلی تشکیل و کار کشاورزی بسرعت آغاز گرید. در جوار این قبیل کارها، از سنگرهای عراقیها امکانات تیر آهن، پلیت مهیا و سالنی بسیار بزرگ آماده و مکانی برای پرسنلی بود، که در ارتباط با ستاد بازسازی و نوسازی کشاورزی مناطق جنگلی ایلام کار میکردند. تمامی امکانات غذایی آنها از اطاق بازرگانی ایلام تهیه می شد، و نیروها روز به روز افزایش میافتند. با فوریت زیرسازی برای یک و نیم کیلومتر کانالسازی برای هر چاه تلمبهام آغاز و با امکانات بسیار گسترده از بولدوزر (ده دستگاه) گریدر،(ده دستگاه)، لودر (شش دستگاه)، تراکتور و تریلی (ده دستگاه) کامیون (پنج دستگاه) و ... کار زیرسازی انجام و تیمهای کاری زیر نظر ناظرین معاونت امور زیر بنایی وزارت کشاورزی وقت کار کانالسازی را به بهترین وجه ممکن انجام میدهند. کار کانالسازی به صورتی انجام میگرفت تا آب پمپاژ شده از هر چاه تلمبه را از مسیرهای شنی و فوقالعاده نفوذپذیر به اراضی آبخور هدایت نماید. پیوستگی این امور اجرایی روحیه بسیار سازندهای در ساکنین کلیه روستاهای مستقر درمنطقهام، ایجاد نموده و همه کسانیکه بواسطه حمله دشمن فرار کرده بودند، یکی پس از دیگری برمیگشتند، برای هر نارسایی که در روستایشان داشتند، اعم از مشکل انتقال آب، تسطیح سنگر و خاکریز اطراف خانوادهها و یا محل کشت وکارشان، تأمین جو برای دامهایشان به شخص کرمونی مراجعه و او با فوریت برایشان کار میکرد. نیروهای نظامیام برای ساختن سنگر، برای ابراز و آلات نظامیشان محدویت داشتند. که با تعامل خوبی که با کرمونی انجام داده بودند، و بخصوص همشهری هم درآمده بودند، با آنها همکاری مینمود و نسبت به تأمین خواستههایشان با جرأت کار میکرد، کیفیت تعامل و همکاری، آمار نیرهای ستاد را به بیش از دویست نفر رساند، همه و همه افرادی که در کار خودشان متخصص و فعال بودند. تأمین غذا و مکان زندگی همراه با دستمزد، یعنی اساسیترین پارامترها برای جذب نیروهای کاری مفید بود، که در این ستاد ماندگار شده وکار میکردند.
از هفتاد و پنج چاه تلمبه دو فقره به ستاد محول شده بوده، شخص کرمونی، تفریح و تفنن پرسنل را در این قرار داده بود که کشت و کار هندوانه، کنجد و این قبیل کشتهای بومی را انجام دهند.
محصولاتی که پس از برداشت خرید فروش نمیشدند، و بصورت صلواتی به واحدهای بخشداری، فرمانداری، سپاه، بسیج، ارتش ارائه میشدند. برای تخصیص این محصولات و تنوع و تفریح نیروهای مستقر در منطقه تقسیم وقت شده بود. هر روز هفته به یکی از واحدها اختصاص داشت، در روز معین مراجعه مینمودند و به هر نحوی که دوست داشتن از محصولات میل میکردند و یا اینکه برداشت و با خودشان میبردند.
کافههای صلواتی بین راهها هم از این موهبت بیبهره نبودند. زمان بسرعت و آنهم در منطقهای که مسیر موشکها، هواپیماهای عراقی از هوا و جاسوسان زمینی آنها با تولید خطر هر لحظه، میگذشت و به موازت آنها تیم یا ستاد باسازی کشاورزی به لحظه نوآوری میکردند، دیدم که به کار احداث بادشکن مشغول شدند، درکم کردند که با دمای بیش از چهل درجه تابستان، بادهای موسمی بسیار شدید زندگی کردن مختل میگردد. با هماهنگی منابع طبیعی دزفول نهالهای کهور، آکاسیا، اکالیپتوس و ... را در مسیرهای انتقال آب عمود بر جهت باد غرس نمودند. نهالهایی که انتقال، آماده سازی زمین برای غرس و آبیاریهای اولیه آنها بسیار دشوار بود، ولی پس از روی کار آمدن یعنی پنج سال بعد تحول و تنوع آب و هوایی درم ایجاد نمودند. از تسطیح سنگرها و خاکریزهایی که عراقیها ایجاد کرده بودند، واقعاً از خودم بیزار میشدم، ولی با صاف شدن آنها و سایر امور اجرایی ستاد روحیهای و نمایی پیدا کردم. با همه تحول جدیدم همراه با سرسبز شدن گندمزارها، وسیله ماهوارها در سطح جهان معنی شدم، و شگفت زدگی جهانیان را از کار ستاد بازسازی و نوسازی کشاورزی به خوبی احساس و درک نمودم.
شخص کرمونی از 475 روز که بصورت پیوسته درم حرکت و هر روز کاری زیباتر از روز قبل ایجاد و با همراهان و همکاران خویش به اجرا میگذاشت، از اوایل سال 1363 او را ندیدم، نمیدانم کجاست و چه سرنوشتی پیدا کرده؟ آیا توانسته در سایر نقاط کشور هم به همین نسبت که برای من مؤثر بود مؤثر باشد؟ آیا گذاشتند کار کند یا خیر؟ همه و همه سوالاتی هستند که در ذهن آحاد افرادی که ازم بازدید میکنند و او را میشناسند مطرح است؟ و من ذهن آنها را بخوبی درک و میخوانم.
انتهای پیام/حسن اشرف گنجویی