به گزارش تابناک کرمان، روستای نسک یکی از روستاهای بخش گلباف کرمان است. از گلباف درهای بطول دوازده کیلومتر به کویر لوت منتهی میگردد. این دره به دره نسکی معروف است و به روستای نسک که در حاشیه کویر واقع شده میرسد. دره خط القعر حوزه آبریزی است که همه آبراهه های مناطق کوهستانی مشرف به گلباف به آن میپیوندند، بنابراین دو نقش را ایفا مینماید. اول اینکه تمامی جریانات سیلابی حوزه آبریز به وسیله این دره به کویر هدایت میشوند. دوم اینکه زهکش طبیعی منطقه است و همهی آبها را از خود عبور میدهد و آب پایه یا دائمی دره میباشد. از آنجایی که مناطق کوهستانی مسیر دره و یا اطراف حوزه آبریز مرتفع هستند. اغلب ریزشهای جوی بصورت برف و با ماندگاری که در طول سال بر روی ارتفاعات دارند بتدریج ذوب و وارد دره میشوند. از این نظر میزان آب پایه به بیش از یکصد و پنجاه لیتر در ثانیه میرسد. آبهای جمعآوری شده در طول دره به تناسب جنس رسوبات بستر در بعضی از قسمتها فروکش نموده و یا اینکه در محلهایی که سنگ بستر بالا میباشد، آب هم از سطوح بستر سنگی رو میشود. روستای نسک در مجاوره دره واقع شده است. از این آب برای کشاورزی و یا تأمین آب شرب استفاده میشود با توجه به جنس رسوبات سرتاسر مسیر دره شیب طبیعی دره به طرف دشت، مقدار آبی که به روستای نسک میرسد بین ده الی پانزده لیتر در ثانیه است. و اطلاعات فوق همیشه در ذهنم بوده و فکر میکردم که آیا روزی میرسد که همه زه آبهای مسیر دره که بیش از یکصد و پنجاه لیتر در ثانیه است به روستایمان هدایت گردد. بتوانیم با همت و توانایی که در خودمان سراغ داریم، همه زمینهای حاصلخیز روستا را زیر کشت ببریم و زندگیمان را متحول نماییم. فکر میکردم که این همه آب وقتی که مهار شده و به روستا برسد میتوانیم در مسیر آن در نزدیکی روستا استخرهای پرورش ماهی راهاندازی نماییم، کمکم سراغ آبیاری نوین برویم، به دامداری، گاوداری بیشتر اهمیت دهیم، مرغداری، بوقلمونداری را به راه بیندازیم و ... خلاصه زمان گذشت تا اینکه باخبر شدم چند نفر مهندس آمدهاند که از دره نسکی بازدید نمایند، تا آب را وسیله لوله از جایی که بیشترین مقدار آب در بستر دره جاری است وارد حوضچه نموده و با لوله به نسک منتقل نمایند، چقدر شاد و خوشحال شدم و به همه روستاییان خبر دادم، ذوقزنان از آنها استقبال نمودیم و لحظه شماری میکردیم که همه آب دره را در روستا ببینیم و از نعمت آن بهرهمند شویم. خلاصه صحبت پیمانکار شد، پیمانکار آوردند و کار را شروع کردند، در فاصله هشت کیلومتری روستا در ساحل سمت راست دره نسکی حوضچه ساختند، حوضچههایی که اسم آنها را رسوبگیر گذاشته بودند، یعنی اینکه همه زه آبهای دره وارد این حوضچهها شوند پس از اینکه رسوبات آنها ته نشین شدند، آب از اینجا وارد لولهای شود که تا نسک ادامه خواهد داشت، برایمان روزهای دوست داشتنی و خوبی بود و تمامی نقل مجالسمان، عظمت آبی بود که سالهای سال افسوس آنرا میخوردیم. خلاصه بیل مکانیکی آوردند و مسیر لولهگذاری را خاکبرداری و در بعضی از جاها تا عمق دومتری لولهها را زیر خاک کردند که مبادا سیلابها آنها را درآوردند.
طرح کامل شد و با شادی و شعف منتظر افتتاح آن بودیم که انجام شد و آب همه دره وارد روستایمان شد، همه و همه فعال شدند و به فکر توسعه زمینهای بیشتر افتادند، آنها که تا دیروز داد کم آبی میزدند، از امروز مانده بودند که آبهای اضافی را چه کنند روستا رونق بیسابقهای پیدا کرده بود و من هم خوشحال که همه آرزوهایی که داشتم برآورده شده، یعنی آب رسیده و حالا دیگر باید سراغ طرحهای پرورش ماهی، مرغداری، گاوداری و ... با همت روستاییان برویم.
یک ماه، دو ماه گذشته و جلسات خانوادگی ما رونق بیسابقهای برای چگونگی بهرهبرداری از آبهای دره گرفته بود. یکدفعه آب شد همان آب قدیم، به راه افتادیم وقتیکه به حوضچهها رسیدیم، آنها را پر از رسوبات رودخانهای دیدیم که حتی محل ورود آب به لولهها هم مشخص نبود، لولهها هم که در عمق زمین بودند، راهی برای باز کردن آنها به نظرمان نمیرسید. فکر کردیم که دست نزنیم و به مهندسین خبر دهیم، اینکار را کردیم خیلی سرد برخورد کردند. پس از مراجعات پیدرپی آب پاک روی دستمان ریختند و گفتند که این از نوع حوادث غیر مترقبه است. ما هم کاری نمیتوانیم انجام دهیم، حوضچهها و لولهگذاری انجام شده برای انتقال آب به روستاییان از آن روز به بعد شدند آئینه دق ما، و انتقال آب هم شد همان انتقال آب قدیمی با مقدار بین ده تا پانزده لیتر در ثانیه حالا همهاش فکر میکنم که این مهندسین کجا درس خواندند، تا چه حد تجربه داشتند، یعنی آنها نمیدانستند که از این دره سیلاب هم عبور میکند؟ برای سیلابها فکر نکرده بودند؟ هیچ کس نبود که کار این مهندسین را کنترل نماید و حالا که طرحی مدفون شده است راهکاری برای اصلاح آن پیدا کنند؟ یعنی میبایست به همین سادگی اعتباراتی که هزینه نمودهاند رها کنند؟ یعنی مسئولی در این استان نیست که دلایل مدفون شدن طرح را مشخص و کارشناسی نموده و برای آنها راه حل اجرایی پیدا کند ؟ خلاصه عنوان مهندس در ذهنم بیاعتبار شد، همه آرزوهایی که داشتم تا بتوانم درس بخوانم و یک روز شاید مهندس شوم همه و همه را از فکرم پاک کردم، حالا دیگر حتی دوست ندارم بچه هایم اینطور مهندسهایی بشوند.
انتهای پیام/حسن اشرفگنجویی