پرداختن هنري به زندگي قهرمانان و نامداران در هر قشر و طبقهای در هر كشور و جامعهاي، كاري پرخطر به شمار ميآيد.
پرخطر از اين حيث كه در صورت الكن بودن زبان روایت، اختلال در روايت، اتكا به دادههاي ناصحیح و يا تا اندازهاي نادرست يا موضعگيريهاي سليقهاي و شخصي و برداشتهاي غيرواقعبينانه، زمينه تحريف شخصيت و قهرمان و فرد نامداري فراهم ميشود. در اين حالت است كه هم به يك انسان جفا شده است، هم ارزشهاي متبلور در قاب نام و قامت آن شخص رنگ ميبازد و هم اعتماد به نامآوران و الگوهاي يك ملت از مخاطب سلب ميگردد.
درست اتفاقي كه با رواج ساخت و عرضه فيلمهايي چون "غلامرضا تختي" صورت ميگيرد.
اين اثر به نام جهان پهلوان تختي است و قرار بوده راوي زندگي اين كشتيگير نامآشنا باشد! قرار بوده است تصويري دقيق و شفاف از كسي ارائه كند كه از متن مردم بوده است، يار و مددكار ضعفا بوده است، هر كجا كه نياز به خدمت و امداد بوده، وي حضوري موثر و تعيينكننده داشته است. چه بسيار نوجواناني كه به عشق و شوق تختي و چون تختي شدن بر روی تشك كشتي پا گذاشتند و راه و رسم جوانمردي و پهلواني را آموختند و چه بسيار كساني كه وارد حيطه ورزش و كشتي و كشتيگيري نشدند اما به طريق مرحوم شهید تختي، دستگير ضعفا بودند و سپر مظلومان!
در چنين احوالي فيلم "تختي" از تختي مشهور و الگوي پير و جوان و ورزشكار و غيرورزشكار چه تصويري ارائه ميكند؟!
با دريغ بايد گفت؛ فيلم ياد شده، از قهرمان ملت ما، چهرهاي در خود و افسرده تصوير ميكند. فردي متزلزل كه بر عكس نوع حضورش در روی تشك و ميدان كشاكش و پهلواني، در گردنه زندگي كمر خم كرده است و تنها چارهاش را خودكشي ميبيند و ديگر هيچ!
آیا بواقع تختي چنين بود؟!
براستی آيا فردي ضعيفالنفس و فاقد قدرت عقل و تدبير و ايمان ميتواند در قامت پهلوان و در كسوت قهرمان ظاهر شود؟!
مستندات سازندگان فيلم ياد شده چيست؟!
چه سندي و چه مدركي دال بر افسردگي و خودكشي تختي دارند؟!
خبر مرگ تختي در برههاي منتشر شد كه رژیم حاکم بر جامعه و ساواك جهنمی آن در پي حذف نامداراني تقلا مينمود كه با سياستهاي متفرعانه پهلوي زاويه داشتند.
بايد از خود پرسيد چرا فردي كه در اوج موفقيت و درخشش است و همگان وي را تحسين ميكنند و وي به حضور پررنگ اجتماعي همت دارد مجبور است جام خودكشي سر بكشد؟!
متاسفانه سازندگان فيلم مذكور با اتكا به شنيدههاي ناموثق و به اصطلاح اسناد مخدوش و نامعتبر جفاي بزرگي در حق قهرماني ملي كردند و ظلمي آشكار به نسلي كه نيازمند قهرمان و سرمشق است و به مخاطباني كه سالها به عشق تختي پهلوان زيسته بودند، ستمي بزرگ روا نمودند.
جاي تاسف است كه برخي صرف اينكه بنا به روايت و نگاه متفاوت به موضوعات و رويدادها و چهرهها، قصد شهرت و درخشش دارند، هر فعل زشتي را نظير تحريف شخصيت و .. مرتكب ميشوند. بايد اظهار تاسفي هم كرد بابت اينكه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي مجوز ساخت و نمايش فيلمي را صادر نموده است كه جلوهاي از دروغ و دروغپراكني است.
رواج فيلمهايي نظير آنچه اشاره شد خطر بزرگي براي فرهنگ كشورمان است. هر ملتي نيازمند قهرمان و الگوست كه سرمشق قرار گيرد و در سايه نام او، داشتههاي چون گوهرش را و ارزشهايش را جستجو كند و مال خود سازد و به رخ دنيا كشد.
ملتهايي هستند كه قهرمان ميتراشند و در سايه نام قهرمان مصنوعي خود، فرهنگ و راه را جستجو ميكنند، آن وقت ما، خود با دست خود، موج قهرمانكشي به راه مياندازيم!
انتهای پیام/*