گوبلز استاد جنگ روانیست.
در زرادخانه گوبلز همیشه سلاح کشتار افکار جمعی به ترتیب زمانبندی شده به ضامن و مسلح است.
برای آتشبار این اسلحه نیاز به مأموران دورهای و دورهدیده هست که از مدتها پیش با سیاست اندراج تخلخل صنفی به صورتک کارشناس سلامت یا درمان در بدنه صنف کارگذاری شدهاند.
این چاشنیهای شماطهدار که با لقب فیک «کارشناس» سلامت به کمک پروپاگاندای سیستماتیک با اختصاص یک روز درمیان رسانههای رسمی تپل و پر مغز تداعی شدهاند از خشاب پاپاشای غنی برخوردارند.
کارشناسان فیک سلامت موجودات دستساز یا دستساختهای هستند که با یک سیاست دوربردی هوشمندانه حدود دو دهه قبل در پیساخت نظام سلامت به شکل خشت سنمار تعبیه شدهاند.
مأموران دورهای دوره دیده که به پیچ و خم نظام سلامت به شکل مفتش سلامت وقوف کامل دارند.
این گماشتگان صنفی گاهی چهرهای بسیار محبوب و مظلوم و دوستداشتنی دارند.
گاهی شبیه من نقش فیک معترض و منتقد و نق زن را بازی میکنند؛
گاهی در نقش تحلیل کننده مسائل عمیق و پیچیده اداری سازمانی ظهور میکنند،
گاهی نقش فحاش صنفی را به صورت میزنند.
گاهی چهره موقر و موجهی هستند که در نهایت مظلومیت و طمأنینه دلت میخواهد آنها را بخوری...
این مأموران دورهای جدیدالظهور هم نیستند اگرچه خبرساز شدنشان خیلی پر سر و صدا و تازه باشد.
غالبا گمنامی ویژگی برخی از مأموران دوره دیده گوبلز سلامت هست اما خوب که بگردید حتما سبقه یا صبغه اتصال عقیدتی همنحلگی را بر پشت گردنشان میشود دید.
جدول گانت که در دفتر انحراف اذهان گوبلز مدرج و تدوین است علاقه شدیدی به مشهور کردن دورهای یک آقای گل دارد و برای تمام این مأموران تاریخ مصرف تعریف شده است.
تاریخ مصرف اینها هم با تاریخ تولید و انقضای حک شده روی میکروفن رسانهای شان قابل ردیابی ست.
من و شما هر چقدر هم قدر باشیم بیشتر از چند دقیقه در میکروفن کارائوکه خانه خودمان اجازه حرف زدن نداریم اما شما به طرز فجیعی میبینید که یک موجود خلقالساعة به طور یک روز درمیان در یک پریود کوتاه چندماهه مکررا تریبون رسانه رسمی میگیرد.
تریبونهای رسمی نشاندارند و هرگز جز به جدول مرتب معرفها به کسی متعلق نمیشوند.
وقتی کسی از راه میرسد که برای عموم شناخته شده نیست اما ما خاکخوردهها و زمینخوردهها خوب میشناسیمش؛
خیلی خوب معلوم است که بردن این افراد روی تلکس و آنتن سفارشیست، اما اینها فقط عامل جزئی یک پروژه عظیم دوربردی هستند که هدفش در ابتدای دهه شصت با شکستن بت پزشک در یک تریبون بسیار رسمی از سوی یک پزشک درباری فریاد زده شد.
نسل جوان سرش زیر برف گوشیست اما برق گوشی نتوانسته چشمانش را به وقایع لایه دوم خودمانی از سریال چند قسمتی خیانت باز کند.
وقتی پزشکان شبها بیدار بودند عدهای در خواب ناز خواب اضمهلال و انحلال شخصیتی را میدیدند که مصدر حب و بغض یا کینه و حسد بوده و هست و خواهد بود.
بدترین نوع احترام، احترام از سر ترس و نیاز است.
محبوبیتی که به علت نیاز کسب شده باشد یک بنیاد علفی ست و همه کسانی که ارتفاع فواره را درک کردهاند میدانند که دوستی شمع و پروانه عاشقانه نیست!
مأموران دورهای فعالان صنفی فیک هستند که شبیه من بسیار دوست داشتنی و عدالتخواه نمایان میشوند.
داعیه استقلال و اعتراض و طرفداری از حقوق مظلومین را دارند و بسیار قابل اعتماد و دانشی به نظر میرسند.
اصلا یک معنای دورهدیدگی همین وجاهت گفتاری و پنداری ست.
متاسفانه کارشناسنمای سلامت یک روز درمیان سهمیه تریبون رسمی را دارد و اصلا معلوم نیست چرا و چطور تریبونهای قدرت کاملا سفارشی به کوتولههای کارشناسی اهدا و اعطا میشوند.
این کوتولهها در دوره مأموریت معین خود به شهرت میرسند و بعد از انقضای تاریخ مصرف به بایگانی سپرده میشوند و هیچکس نمیپرسد چرا ما محجورین از کارشناسی این دانشمندان کوتوله اما نخبه باید محروم بشویم.
این سیاست گوبلز سلامت است که با چهرههای جدید ما را نوازش و مهندسی میکند و به عبارتی بزرگترین مهندسی سازه زیرآبی در پزشکی ایران در حال وقوع است!
اینها را نوشتم تا اعلام کنم من هم شاید گماشته یا مأمور دوره دیدهای باشم که برای جذب افکار عمومی پوستین کارشناس دانشمند و منتقد تند قلم به من اعطا شده تا شما را تخدیر کنم، مراقب من هم باشید ما قابل اعتماد نیستیم.
ما را برای مهندسی اذهان شما تربیت کردهاند، بچهها مواظب باشید.
انتهای پیام/*