درین آشفته بازار ِ سیاست
بترس ای دوست از دار ِ سیاست
ندیدم لحظهای مانند امروز ،
رها اینگونه افسار سیاست
اگر شد پاره افسارش کسی هست
شود آیا جلودار سیاست؟!
عوض كردند رندان زمانه
به ميل خويش ابزار سياست
به هم دارند تقريبا شباهت
كلاه ِ مكر و دستار سياست
چپانده جای آجر ، موش را در
_ دل دیوار ، معمار سیاست
بپا شاعر نگیرد پاچهات را ،
سرِ کوچه سگ ِ هار سیاست
نيامد بار، غير از خار هرگز
شده آلوده گلزار سياست
یکی حاشا کند قولی که داده ست
همین جا پشت دیوار سیاست!
یکی هم میکند در قالب دین
دخالت در همه كار سياست
سراسر کذب و بیمعنا و سست است
شنیدم آن چه اخبار سیاست
کسی غیر از خودیها در حکومت
ندارد حق اظهار سیاست!
مثلث میشود در کشور ما
همیشه طرح ِ پرگار سیاست
خردمندان ما ممنوع كردند
به دوش هر خرى بار سياست!
درين دوران وانفسا عجب نيست
شده كوتاه شلوار سياست
نمىگردد به هر شويندهاى پاک
غبار از چهرهى تار سياست
خودم انصاری ام، اما خداییش
نباشم عضو ِ "انصار" سیاست!
انتهای پیام/*