رابطه مردم و پليس، جادهاي است که هر دو باند رفت و آمد آن بايد باز باز باشد، بدون کوچکترين دستانداز. نميشود پليس توقع داشته باشد که بدون ساخت اعتماد براساس روشهاي منطقي، مردم به او اعتماد کنند و همه جانبه پشتيبانش باشند. نميشود هم جامعه، پليس را از خود نداند اما انتظار داشته باشد پليس براي آسايش او از جان بگذرد و خود را فدايي کساني کند که جز به نامهرباني در او ننگريستهاند.
پليس، دلش ميگيرد وقتي کساني، سبزي قامت او را برنميتابند و بهار را با حمايت از خزانزدگان مجرم، کفران ميکنند. با خودمان صادق باشيم» چقدر افراد را ميشناسيم که در پاکسازي جامعه از لوث «آلودگي»و «آلودگان»و «آلودهکنندگان» با پليس «همکاري» و «همراهي» و لااقل «همرايي» داشتهايم؟
مگر نه اينکه ما خواهان جامعه سالم هستيم و زيستن در چنين جامعهاي را حق خود ميدانيم؟ پس چرا بعضيهامان براي نيل به اين هدف با آناني که وظيفه انساني و سازمانيشان نگهباني چنين جامعهاي است همکاري نميکنند؟
مگر ميتوان تصور کرد، افرادي باشند که در مهار آتش، افروخته شده در زندگيشان سر راه آتشنشانان مانع ايجاد کنند؟ پس چه ميشود که آتش افروخته در خانه بزرگ کشورمان را نميبينيم يا به رغم ديدن در تسهيل مسير پليس که بايد اين آتشها را فرو نشاند، کمک نميکنيم، آيا براستي وضعيت زورگيري، توزيع مواد مخدر، شرارت، مفاسد اجتماعي، سرقت و... در شأن جامعه ماست؟
مگر نه اينکه همه ما از وجود چنين پديدههايي در جامعه نگرانيم، ناراضي هستيم و ناراحت، اما چرا دستي از آستين بدر نميآوريم به ياري پليس؟ اين درست که قرار نيست ما خود به مواجهه و مقابله مستقيم با مجرمان بپردازيم، اين وظيفه پليس است اما اين توقع از ما هست که در جمع کردن بساط جرم، لااقل به اندازه يک تماس تلفني، يک لحظه دقت، اندکي هوشياري و... در سالمسازي جامعه کمک کنيم. اين توقع هست که مراقب فرزندانمان باشيم تا به جاده خلاف پا نگذارند و با خلافکاران، دمخور نشوند. اين توقع هست که با پليس همکاري کنيم نه اينکه همه مساعيمان را به کار گيريم تا مجرم را از چنگ قانون فراري دهيم.
از منظر ديگر پليس براي اينکه با همه وجود کار کند، نيازمند اين است که «برايند عملي» و عين کار خود را در جامعه ببيند و الا بخواهيم يا نخواهيم از درجه حساسيت او هم کاسته خواهد شد. مثلا نميشود از نيروهاي انتظامي خواست در نبرد با قاچاقچيان مواد مخدر در مرز از جان بگذرد اما ببينيم، در کوچه و خيابان همين مشهد خودمان انواع مواد مخدر در دسترس است. براي داشتن جامعهاي سالم همه بايد تلاش کنيم در هر جايگاهي که هستيم، به هر نوعي که ميتوانيم و به هر شکلي که براي ما متصور است و الا اگر پليس همه توان خود را بگذارد تا ما همراهي نکنيم، مطمئن باشيد، درصد توفيق، خيلي پايين خواهد بود.
پليس توقع دارد، جامعه در اين مواجهه همراه او باشد نه همراه آناني که ميکوشند به هر شکل بر بلورين جام جامعه، خراش بندازند.
من معتقدم، اگر فرزند ما هم خلاف کرد، بدون چون و چرا بايد او را به دست قا نون بسپاريم. اينکه او فرزند ماست اصلا دليلي براي چشمپوشي برخطاي او نيست. «آقازادگي» به اين معنا که از خلاف فرزندمان چشم بپوشيم و همان کار را اگر ديگران انجام دهند، از کفر ابليس بدتر بدانيم اصلا خوب نيست... و نیست و مباد چنین مواردی در جامعه ما انشاالله
غلامرضا بنیاسدی - تابناک خراسان رضوی