مهر: آتش بس در سوریه درحالی با توافق سوریه و ترکیه برقرار شده که برخی ناظران سیاسی جای خالی ایران را دراین توافق یک سوال مهم و ابهامانگیز برشمردند ومعتقدند اگر دو طرف توافق کننده بده بستانهایی برسر سوریه انجام دادهاند باید به تهران پاسخگو باشند.
طرح آتش بس درسوریه در حالی از روز جمعه اجرا شده است که شورای امنیت سازمان ملل هم با تصویب به آن مهر تایید زد، اجرای آتشبس در سوریه با توافق ترکیه و روسیه و حمایت دولت ایران اجرا شده که شامل گروههای تروریستی تکفیری داعش و جبهه النصره نمیشود.
اما یک سوال مهم پیش میآید و اینکه دراین توافق نقش ایران با همه تاثیرگذار بودنش درمعادلات منطقهای چرا نادیده انگاشته شده است؟
با واقعنگری نسبت به شرایط کنونی منطقه میتوان به وضوح این نکته را تایید کرد که تهران «کانون تصمیم گیریهای راهبردی» منطقه است و پیروزیهای دیپلماتیک مرهون مقاومت نیروهای عملیاتی است. شرایط فعلی درمنطقه بنا به باور اکثرکارشناسان غیرقابل پیشبینی شده است واین به دلیل پیچیدگی و حساسیت بالایی است که توأمان درمناطق مختلفی از منطقه ما اتفاق میافتد، سوریه، عراق، لبنان، یمن، بحرین، فلسطین و دیگر کشورهایی که هریک به فراخور شرایط داخلی که ازآن برخوردارند درگیر مشکلاتی تحمیل شده ازسوی بیگانگان هستند واز بیثباتی سیاسی و امنیتی رنج میبرند.
دراین میان پرواضح است که قلب حوادث و کانون تحولات منطقه که میتواند بیشترین تاثیرگذاری را بردیگر کشورهای منطقه و قطعا بر کشورهای فرامنطقهای داشته باشد و این به دلیل وجهه بینالمللی آن است، مساله سوریه هست. امروز بیش از۵ سال است که از «بحران بینالمللی» سوریه میگذرد ودراین رهگذرفراز و فرودهای بسیاری را تا کنون شاهد بودهایم، گاهی دست برتردر اختیار نیروهای ارتش و مردمی سوریه بود و گاهی اوقات هم عکس این مطلب صادق بود.
بازیگران متعدد منطقهای و بینالمللی که دراین عرصه حضور دارند و تعدد گروههای تروریستی فعال درآن کشور تحت عنوان معارضه و مسلحان سوری باعث شده مساله سوریه نه یک موضوع ساده داخلی و یا منطقهای که کاملا به مثابه کلافی پیچیده، مبهم و چند وجهی باشد. با درنظر گرفتن شرایط و تحولات اخیردرمنطقه به طورخاص درسوریه که اهمیت و چرایی حساسیت آن در بالا آمد و با نگاهی واقعگرایانه به عرصه میدانی و سیاسی منطقهای میتوان به وضوح این نکته را دریافت که کانون تصمیمگیریهای استراتژیک و تعیین کننده درمنطقه غرب آسیا، تهران است.
به گزارش مهر، پس از آزادی حلب به عنوان دومین شهر با اهمیت در سوریه که از آن به عنوان «پیروزی استراتژیک» ارتش و نیروهای مردمی سوریه نیز یاد میشود و در واقع نمادی دیگراز مقاومت و ایستادگی است، درراستای بهرهگیری سیاسی ازدستاورد نیروهای مقاومت درمیدان عملیاتی، نشست سه جانبه مسکو میان ایران، روسیه و ترکیه برگزار شد ودر بیانیه پایانی آن بر لزوم حل مساله بحران سوریه ازطریق دیپلماتیک ومبارزه جدیتر با تروریسم و گروههای افراط گرا درسوریه تاکید شد و آتشبسی را که امروز در سوریه شاهد هستیم را هم میتوان ثمره همت و تلاش ستودنی نیروهای مقاومت درعرصه عملیاتی سوریه برشمرد و در واقع این مهم محقق نمیشد جز به پشتوانه دست پرایران و نیروهای متحد دمشق که به واسطه پیشرویهای نیروهای ارتش و مقاومت سوریه به خصوص درمساله آزادی حلب بدست آمده است.
تماسهای تلفنی متعدد میان روسای جمهور و وزرای خارجه مسکو، تهران و آنکارا پس از تحولات مزبور یکی دیگر از اقدامات و تلاشهای ایران و همپیمانان آن درعرصه دیپلماتیک برای هماهنگی هرچه بیشترمیان جبهه متحدان حکومت سوریه و هم افزایی درراستای مبارزه با تروریسم درآن کشور بوده است. تعدد آمد و شدهای دیپلماتیک مقامات سوریه، عراق، ترکیه و روسیه به تهران جهت رایزنیهای منطقهای با ایران به خصوص درباره بحران سوریه و عراق که به طور قطع مهمترین تحولات در این دو کشور رقم میخورد و مادامی که این دو کشور به ثبات سیاسی و امنیتی دست نیابند
نمیتوان انتظار داشت که دیگر کشورهای ناآرام و ملتهب منطقه هم روی آرامش را به خود ببینند، چرا که ملجأ و مأمن تروریستها، امروز این دو کشور است. دو روز پیش هم سرلشکر «علی مملوک» رییس نهاد امنیت ملی و «ولید معلم» وزیرامور خارجه جمهوری عربی سوریه و نوری المالکی معاون اول رئیسجمهورعراق و نخست وزیر سابق این کشور به تهران آمدند تا در باره آخرین وضعیت تحولات میدانی و سیاسی کشورهای متبوع خود که در خط مقدم مبارزه با تروریستها قرار دارند با تهران رایزنی وهماهنگیهای لازم را انجام دهند.
این دست آوردها در ابعاد سیاسی و عملیاتی قطعاً نتیجه دوراندیشی و «تفکر راهبردی ایران» در سیاستهای اتخاذی خود درمنطقه است، بایستههای رویکردی تهران از روزاول شکلگیری بحران در سوریه تا به امروز که حدود شش سال از آن میگذرد بدون تغییر مانده و ایران نشان داده که از عمق تحلیل بسیار خوبی دردرک شرایط و تحولات منطقهای برخوردار است.
ایران ازابتدا تاکید بر این نکته داشت که بحران در سوریه نه یک جنگ داخلی که «توطئهای بینالمللی» جهت ضربه وارد کردن به یکی از حلقههای کلیدی محور مقاومت است، تهران معتقد بوده و هست که نمیتوان تروریسم را به خوب و بد تقسیم کرد، نمیتوان به نام مبارزه با تروریسم ائتلاف ضد داعش تشکیل داد ودر خفا برای همانها سلاح و مهمات فرستاد.
تاثیرگذاری تهران در پیروزی معادلات ارتش و مردم سوریه در مقابل تروریستها در حالی است که نقش کشوری همچون ترکیه از آغاز بحران در سوریه منفی بوده است و در۶ سال گذشته تاکنون هم این نقش منفی پررنگترهم شده است در آتشبس پر رنگ دیده شده است.
حتی نیروهای ترکیه به خاک سوریه تجاوز کرده و بخشهایی از خاک این کشور اکنون دراشغال ترکیه است، ارتش این کشورازگروههای به ظاهر معارض و مخالف دولت قانونی سوریه حمایت میکند، به همین خاطر است که در طرح آتشبس این گروههای مخالف در آن حضور دارند اما از روز جمعه تاکنون چندین بار آتسبش از سوی معارضین نقض شده است.
مولود چاووش اوغلو، وزیر امور خارجه ترکیه هم چندی پیش گفته بود؛ همه نیروهای مسلح خارجی باید سوریه را ترک کنند و حزبالله نیز باید به لبنان برگردد. چنین اظهار نظری درحالی از سوی چاووش اوغلو مطرح میشود که سربازان ارتش ترکیه در خاک سوریه حضور دارند و به حمایتهای خود از گروههای معارض ادامه میدهند.
آنطور که اتاق خبر۲۴نوشته، نکته اینجا است، کشوری که از آغاز بحران سوریه تاکنون نقش به شدت منفی را بازی کرده است، اکنون چگونه این اجازه را برای خود قائل میشود که درباره نیروهایی که توانستند با حضور خود سرنوشت سیاه و شوم سوریه را تغییر دهند، تصمیمگیری کند؟
اگر در توافق آتشبسی که روسیه و ترکیه به آن رسیدهاند بندی درباره خروج نیروهای غیر سوری در آن وجود دارد، نخستین نیروهایی که باید سوریه را ترک کنند ارتش ترکیه است که مانند میهمان ناخوانده سر خود را پایین انداخته و وارد خاک سوریه شده است.
ضمن اینکه نیروهای جبهه مقاومت به درخواست ترکیه وارد سوریه نشدهاند که با درخواست آنها این کشور را ترک کنند و مردم و دولت آن را با گروههای تروریستی تنها بگذارند.
اما اگر برسر سوریه معاملهای انجام شده است، بشار اسد رئیس جمهور این کشور در جریان آن قرار دارد و موافق است، بحث دیگری است، آنگاه همانطور که بشار اسد از نیروهای حزبالله لبنان برای کمک درخواست کرده بود، از آنها خواهد خواست در این شرایط بحرانی خاک سوریه را ترک کنند. خروج گروههای مسلح توافقی بود که روسیه و ترکیه انجام دادهاند، اما این تصمیم و توافق در حالی به دست آمده که همچنان دو شهرک شیعه نشین فوعه و کفریا در محاصره قرار دارند و جان مردم این دو شهرک در خطر جدی قرار دارد.
در توافق آتشبسی که مقرر شده به نظر میرسد هیچ تصمیمی برای این دو شهرک شیعه نشین گرفته نشده است درحالی که فارغ از شیعه یا سنی بودن آنها تنها مدافعان مردم این دو شهرک نیروهای حزبالله بوده وهستند.
فشار نیروهای حزبالله لبنان باعث شد از میان ۲۰ هزار نفر از مردم این دو منطقه تنها بیش از ۲ هزار نفر، آن هم کودکان، زنان و مجروحین خارج شوند، در حالی که بیش از ۵۰ هزار نفر از نیروهای مسلح گروههای تروریستی با توافق انجام شده از حلب بیرون رفتند.
تاکنون که این آتشبس به سود تروریستها و دیگر گروههای مسلح معارض و البته ترکیه تمام شده است، حال روسیه در این میان در پی چیست؟ اما اگر شرایطی که با توافق بر سر آتشبس ایجاد شده درست باشد و ادامه یابد، روسیه هر معاملهای هم بر سر سوریه کرده باشد، بازنده میدان خواهد بود.
دستگاه دیپلماسی و دولت اکنون بر سر سوریه چه تصمیماتی گرفتهاند، آیا با وضعیتی که توصیف شد موافق هستند؟
مقامات ایران براین باور بودند که دخالت خارجی در تعیین سرنوشت سوریه امری است نپذیرفتنی و نهایتا باید مردم سوریه در فضایی آرام و به دور از تنشهای سیاسی و امنیتی به پای صندوق رأی بیایند و رئیس جمهور خود را انتخاب کنند و با رفتن «بشار اسد» کاری از پیش نمیرود و امروز هم طرفهای منطقهای و بینالمللی که پیشتر شرط کنار گذاشتن اسد را مقدمه حل بحران سیاسی سوریه معرفی میکردند بر این امر واقف شدهاند که بدون حضور اسد نمیتوان با تروریسم و گروههای معارضه در سوریه مقابله کرد.
این نکته بسیار حائز اهمیت است که تنها کشوری که بر موارد فوق و اصول کلی سیاستهای خود در قبال بحران سوریه تا کنون ثابت قدم مانده ایران است، برای پی بردن بیشتر به این دوام رویکرد باید نگاهی به سیاستهای برخی نقش آفرینان در عرصه سوریه داشت، ترکیه بهترین نماد برای این سردرگمی است، از همین باب است که به رفتار امروز ترکها هم خیلی نمیشود اعتماد کرد، اما به هر حال قرار گرفتن تهران در کانون رایزنیها و تصمیمگیریها به معنای این است که مقامات و فرماندهان کشورمان از ابتدا نقطه درستی را برای ایستادن انتخاب کردهاند. هیچ کارشناس منصف و مطلعی نیست که تایید نکند که به پشتوانه توفیقات میدانی در شام است که ما میتوانیم به لحاظ دیپلماتیک میدان داری کنیم. آیا مذاکراتی که برسر آتشبس در سوریه انجام شده و به نظر میرسد به ترکیه در این توافق میدان داده شده است، درراستای اهداف جمهوری اسلامی ایران و جبهه مقاومت اسلامی است؟
اصلاً درسوریه چه میگذرد؟ ترکیه بازنده معادلات سوریه و عراق، اکنون ژست پیروز به خود میگیرد، بده بستانهایی که میان روسیه و ترکیه برسر سوریه انجام شده به نظر نمیرسد منافع جمهوری اسلامی ایران را تأمین کرده باشد. آیا بحران غرب آسیا قراراست به سرنوشت برجام دچار شود؟