آنچه که در زیر آورده شده است یادداشت ارسالی مخاطبان تابناک کهگیلویه و بویراحمد است و این سایت محتوای آن را تایید یا تکذیب نمی کند. شما هم می توانید نظر خود را در تایید یا تکذیب این مطلب بیان کنید.
*مردم زیر پای تصمیم گیران دولت له شدند*
*روحانی* رئیس جمهور ایران در پشت تریبون سازمان ملل به چند نکته اشاره کرد ؛ از جمله *برجام* ،،،گرچه *برجام* ثبات را به اقتصاد ایران برگرداند و ایران را از شکست اقتصادی تا به حدی نجات داد ، ولی چرا لغو *برجام* به یکباره اقتصاد کشور را در وضعیت بحرانی قرار داد و ثبات را در بازار متلاشی ساخت و ارزش پول ملی را به صفر رسانید ، قیمت های که ثانیه ای تغییر می کنند و مردمی که با وجود نرخ های هنگفت در بدست آوردن معاش عقب ماندند ؟
سخنراندن خلاف واقعیت چیزی را به ایران اضافه نمی کند و مرهمی بر این آلام سخت ،دردناک و نفس گیر نخواهد بود ، *شکوه* ایران به روح و روان جامعه بر می گردد و *اقتدار* ایران در بر آورده شدن نیازها و احتیاجات و ضرورت های جامعه صورت می گیرد و *نشاط* جامعه را عدالتی تشکیل می دهد که باید در افکار و اعمال مسولین باشد که نیست.
ایران این روزها بیش از آنکه نیاز به تغییر مسولین باشد نیازمند تدبیر در مسولیت است ، و بیش از آنکه مسولینش از عزل بترسند باید از فریاد مظلومیت مردمی بترسند که با دل مغموم لعنت شان می فرستند ، حال که سوزش این زخم ها و دردهای این استخوان ها فقر و تنگ دستی را بر زبان و ذهن وزندگانی این مردم روا داشته باید هم آینده ایران را رانت رشوه و ربا از دژ مستحکمی به مجالی برای مفسدان تبدیل کند .
آقای روحانی ؛ ایران این روزها بیمار تر از هر روزیست و جامعه ایران رنجور تر از هر زمانی اند ، ایران امروز بیشتر از آنکه از تحریم بلرزد در بی مسولیتی و بی تدبیری و بی کفایتی وظیفه نشناسی مسولانش آشفته و پریشان شده است ، مسولینی که نمی خواهند بپذیرند که در به وجود آمدن وضع موجود مقصرند ، و بخش اعظمی از این فلاکت بازاری ها را آنان برپا ساخته اند که فرصتی یابند برای تقسیم کردن و سهم خواهی از غنایم ملی ، و این دلیلیست بر این همه بی میلی و دل مردگی حامیان دولت که سبب شد جامعه ی ما فضای بداخلاقی و بد عهدی را بپذیرند .
گر چه جامعه ایران در دور یازدهم ریاست جمهوری روی خوشی به روحانی نشان داد و ایشان را کاندیدا جریان اصلاح طلبی می پنداشت تمام قد پشت تمام سخنانش ایستادند و در دور دوازدهم دست از حمایت و همراهی او بر نداشتند و سینه چاک او شدند ولی آنچه را در باورهای خود می پنداشتند که روحانی چراغیست در راه رسیدن به امید و آینده ای روشن برای ایران و ایرانیت بلکه آنچه را در اعمال و کردار رییس جمهور خود نظاره کردند خلاف آنچه بود که تصور می کردند .
و چه از لحاظ سیاسی و جریانی به وضوح با پشت پا زدن به اصلاح طلبان در مسولیت ها و چه از چیدمان نادرست تیم اقتصادی دولت و چه از نگرش سیاست های خارجی و چرخش هم پیمانان که نه تنها زیانش به ۲۴ میلیون نفر رسید بلکه ۸۵ میلیون ایرانی در منجلاب بی تدبیری و بی تعهدی گرفتار شدند و فهمیدند که انتخاب روحانی چیزی جز بیچارگی و ورشکستگی و ناکامی برای همگان نبوده و نداشته است .
*به قلم ؛ مهرداد نادری*