واقعیت آن است که یک پای ثابت ناآرامی های منطقه خاورمیانه در 3 دهه گذشته به دخالت های بی جای آمریکایی ها در منطقه برمی گردد. اگر امروز طوفانی از خشونت و افراطی گری در منطقه شکل گرفته است باید ریشه آن را در کاشتن بذر های توام با کینه و نفاق آمریکایی ها و کشورهای غربی در حمله به کشور افغانستان و عراق در سالهای ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۳ جستجو کرد. و البته نباید این نکته حائز اهمیت را از نظر دور انداخت که همواره علت حضور امریکایی ها در منطقه استراتژیک خاورمیانه علاوه بر چپاول منابع ملی کشورهای منطقه در راستای به چالش کشیدن ایران بوده است و از آن گذشته این کشورهای عربی حوزه خلیج فارس بوده اند که بهانه و جاذبه زیادی برای حضور آمریکا در منطقه فراهم کرده اند.با این حال نباید فراموش کرد که علت ایجاد فضا از سوی کشورهای عربی حوزه خلیج فارس برای حضور آمریکایی ها در منطقه از روی تز ایران هراسی خود آمریکایی ها صورت گرفته است چراکه قدرت روزافزون امروز ایران در عصر حاضر به هیچ وجه خوشآیند کشورهای مذکور نبوده است.
با این همه و اگرچه در ظاهر روابط این روزهای ایران و آمریکا خصوصا در بر سر مذاکرات هسته ای نسبت به گذشته سمت و سویی بهتر پیدا کرده است اما نباید این مسئله را پایان رویارویی این دو کشور قلمداد کرد چراکه نشانه هایی وجود دارد که تقابل این دو کشور را در آینده بیش از پیش جدی تر خواهد ساخت.
در روزهای اخیر اتفاقاتی رخ داده است که می تواند دوئل ایران و آمریکا را وارد فاز جدیدی بکند. اگر از بی تدبیری های کما فی سابق حکام آل سعود در مدیریت ناصحیح مناسک حج در ادوار گذشته بگذریم به یقین نمی توان از فاجعه تلخ "منا" به راحتی گذشت که امروز سعودی ها کار را به جایی کشاندند که با هشدار صریح رهبر معظم انقلاب اسلامی مواجه می شوند. هرچند که قصور سعودی ها در فاجعه منا قابل بخشش نیست اما این رویداد دردناک واقعیت اسلام آمریکایی آل سعود را بیش از پیش هویدا ساخت. پرواضح است که پشت پرده حرکات خصمانه حکام آل سعود در تحرکات اخیر خود چه در فاجعه منا و چه در دفاع از تروریست های داعشی و البته در حمله آنها به کشور یمن، آمریکایی ها و صهیونیست ها قرار دارند.
از این رو سعودی ها اینبار در پی اجرایی کردن سیاست های تفرقه آمیز اربابان خود، نماد وحدت و اتحاد مسلمانان جهان یعنی مناسک حج را نشانه رفته اند تا با ناامن نشان دادن قبله گاه مسلمانان جهان وحدت و یکپارچگی بین آنان را هدف قرار داده باشند. در اینجا باید گفت سعودی ها که از یک طرف خیالشان از دلارهای نفتی باد آورده راحت است و از طرفی از حمایت صریح آمریکایی ها برخوردارند امروز در اجرایی کردن سیاست های خصمانه کشورهای غربی محوریت را در بین کشورهای عرب حوزه خلیج فارس به دست گرفته اند.آن زمان که تدبیرهای اعتدالی ایران اسلامی در عالم دیپلماسی همچون پتک بر سر حامیان درجه یک آمریکا در منطقه فرود می آمد آنها عرصه را بیش از پیش بر خود تنگ تر دیدند تا همچون متحد خود یعنی رژیم صهیونیستی در حسرت ناکام ماندن مذاکرات هسته ای روزهای سختی را بر خود ببینند و حال که در این راه ناکام گشته اند در فکر ایجاد تنش و به حاشیه کشاندن دستاوردهای مهم هسته ای ایران هستند.
از این رو رژیم صهیونیستی و هم پیمانان اصلی خود در منطقه هیچگاه از حل و فصل شدن مسئله پرونده هسته ای و ایضا از آب شدن یخ روابط بین ایران و آمریکا استقبال نکرده و نخواهند کرد. نشان به آن نشانی که در ماراتن سخت و نفس گیر مذاکرات هسته ای ایران هرگاه موفقیتی حاصل می شد آنها هویت خود را برباد رفته می دیدند تا آشکارا با روند موفقیت آمیز پرونده هسته ای شدیدا به مخالفت بپردازند. با این حال رفتار غیرمسولانه، طلبکارانه و جسارت آمیز امروز عربستان در فاجعه تلخ منا و اخراج کاردان ایران در بحرین را باید در ادامه رفتار خصمانه این کشورها قلمداد کرد که احتمالا این گونه رفتارهای گستاخانه با چراغ سبز آمریکایی ها انجام گرفته است. در چنین اوضاع و احوالاتی که روسیه و کره شمالی هم به بازیگران حاضر در صحنه منطقه خاورمیانه اضافه شده اند و از طرفی مواضع ترکیه و عربستان با غربی ها بیش از پیش هماهنگ تر شده است می توان صف آرایی شفاف تری مابین طرفداران صلح و ثبات منطقه ای علیه تروریست ها با طرفداران ناامنی و بی ثباتی در حمایت از خشونت و افراطی گری مشاهده کرد. در این میان نقش سازنده ایران اسلامی هموراه در مبارزه با تروریسم و در راستای صلح و ثبات منطقه ای برای کشورهای درگیر به اثبات رسیده است. حال باید دید کشورهای حامی خشونت و افراطی گری که امروز در منطقه استراتژیک خاورمیانه سخت قافیه را باخته اند دست به چه اقدام تازه ای می زنند. کما اینکه امروز می بینیم که حاصل یک دهه حضور آمریکا در منطقه خاورمیانه بجای انزوا ساختن ایران، به آمریکا ستیزی مبدل شده است. به عبارتی حاصل یک دهه تلاش غربی ها در منطقه بجای اسقرار دموکراسی به تروریسم پروری و افراطی گری مبدل گشته است.
دراین جا بطور خلاصه باید گفت اگرچه بازیگران امروز در صحنه خاورمیانه کسانی غیر از ایران و آمریکا هستند اما پشت پرده کماکان دوئل ایران و آمریکا با حساسیت بیشتری در حال اجراست و از قرائن و شواهد چنین برمی آید که ایران توانسته است با محوریت خود در ایجاد صلح و ثبات منطقه ای و جهانی قدرتمند تر از حامیان تروریسم از آنجا که با خشونت و افراطی گری هم هویت بوده به دنبال تنش آفرینی در منطقه هستند و در این راه از هیچ تلاشی فروگذار نخواهند بود و این دیپلماسی مقتدر توام با تدبیر و عقلانیت امروز ایران است که بایست ضمن خنثی سازی نقشه های جنگ طلبان، سیاست های صلح طلبانه خود را در منطقه تثبیت نماید.
