حکیمی‌پور
فرشيد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ اسحاقي/ عكس: گل آرا سجاد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌يان
کد خبر: ۱۵۸۱۲۷
تاریخ انتشار: ۱۵ دی ۱۳۹۴ - ۱۲:۲۲ 05 January 2016
کلانشهر تهران این سال‌ها با مشکلات ریز و درشت بسیاری روبه رو است که بسیاری، حل این مشکلات را از وظایف شورای شهر و شهرداری پایتخت می‌بینند. از هجمه‌ها به بافت‌های تاریخی و میراثی گرفته تا آسیب‌های اجتماعی و مشکلات طرح‌های عمرانی، همه و همه ریشه‌ها و نشانه‌هایی از عملکرد مدیریت شهری تهران دارد که توجه کار‌شناسی و دقیق به آن‌ها، می‌تواند مشکلات شهر‌ها را برای زندگی مطلوب، کمتر و کمتر کند. «احمد حکیمی‌پور» عضو اصلاح طلب شورای اسلامی شهر تهران در پاسخ به سوالاتی درباره مشکلات و اوضاع کنونی تهران، پای گفت‌و‌گو با «قانون» نشسته است که در ادامه می‌خوانید: 

  با توجه به سابقه حضور شما در حوزه مدیریت میراث فرهنگی تهران، شرایط کنونی آثار تاریخی و ارزشی تهران و تلاش برای صیانت از آن‌ها را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ 

متاسفانه آثار باستانی به سرعت در حال تخریب شدن است و عدم برخورد مناسب و متعهدانه با این موضوع موجب تشدید آن شده است. اکنون شاهد از بین رفتن آثار گرانبهایی که شناسنامه تهران و تاریخ کشور است، هستیم و یکسری افراد سودجو و وابسته به مافیای مسکن، به نوعی تخریب آثار را دنبال می‌کنند. بر اساس برآورد‌ها، حدود ۹هزار اثر و بنای ارزشمند تاریخی در تهران وجود دارد و این درحالی است که خیلی از این بنا‌ها شناسایی و ثبت نشده و اگر شناسایی شده است، هنوز ثبت نشده است.

اکنون حدود ۳ هزار اثر تاریخی در تهران ثبت شده که حدود ۶۰۰ اثر دارای اولویت حفظ و نگهداری است که باید تمام تلاش برای جلوگیری از تخریب آن‌ها به‌کار گرفته شود. برای تحقق این موضوع برخی پیش بینی‌ها نیز صورت گرفته اما انقطاع در بحث مدیریت شهری و هماهنگی‌هایی که در صیانت از آثار تاریخی باید باشد، سبب شده تا همچنان آثار تاریخی و فرهنگی تهران با تهدید تخریب مواجه شوند. یکی دیگر از موضوعاتی که در بحث آثار تاریخی مطرح است، چگونگی استفاده از آثار است. طبیعتا خرید و نگهداری سخت‌ترین کار است چراکه خریداری این اثر‌ها نیازمند بودجه کلانی است که نمی‌توانیم بودجه تهران را برای این بنا‌ها قرار بدهیم. حتی وظیفه شهرداری هم خریداری این بنا‌ها نیست اما مردم توقع دارند شهرداری این‌ها را خریداری کرده و نگه دارد. باید در این پهنه‌ها و پلاک‌هایی که میراثی هستند، تعریف کاربری تشویقی و سودآور شود. در ایتالیا و اروپا، بخش‌هایی که برایشان کاربری میراث اعلام شود، از آن به عنوان یک موهبت بزرگ یاد می‌کنند و محل مورد نظر را برای سرمایه‌گذاری آماده کرده تا درآمدشان افزایش پیدا کند. اما در ایران، هر مکانی که میراثی اعلام می‌شود، همه ماتم می‌گیرند.

این درحالی است که این بنا‌ها باید با سیاست‌های تشویقی، حفظ شود تا از تخریب بنا جلوگیری شده و درعین حال نیز حیاتش در جریان باشد. اکنون و به عنوان مثال، در یزد از این اثر‌ها به عنوان مهمانسرا استفاده می‌کنند و با استقبال مردم نیز مواجه می‌شود.  در تهران هم باید این گونه برنامه‌ها عملیاتی شود. باید در نظر داشت که بافت‌هایی چون بازار، راسته‌لاله زار، مساجد، کاروانسر‌ها، زورخانه‌ها، آب‌انبار‌ها و... می‌توان استفاده‌های بهینه تاریخی کرد.  اکنون اشکال عمده در بافت تاریخی و میراثی تهران این است که کارکرد اقتصادی پیدا کرده از حیات اجتماعی خارج شده است. حتی بخش خصوصی هم در این مکان‌هایی که مأمن اسیب‌های اجتماعی شده سرمایه گذاری نمی‌کند. در محله هرندی اگر بخش خصوصی سازی حاضر به سرمایه‌گذاری بود، خیلی از بافت فرسوده‌اش بازسازی می‌شد. در این مکان‌ها هم می‌توانیم اقداماتی مفید انجام دهيم که باید سیاست تشویقی در نظر بگیریم. وقتی سرمایه به جاهایی می‌رود که هویت و اصالت شهر را حفظ نمی‌کند، عملا توسعه شهر را بی‌معنا می‌کند. مهم‌ترین تهدیدی که وجود دارد، دندان طمع به بافت‌های تاریخی است که این دندان طمع هم در بخش خصوصی است و هم سرمایه‌گذار‌ها یا در نهادی‌های عمومی مثل شهرداری! 

 فکر می‌کنید چه راهکاریی وجود دارد که این نگاه اصطلاحا سودآور به بحث بافت‌های تاریخی وجود نداشته باشد.؟ 

این موضوع بر می‌گردد به نوع نگرشی که در مدیریت شهری تهران وجود دارد، معتقد م اولین حلقه مفقوده در نگهداری آثار تاریخی، شکل نگرفتن مدیریت یکپارچه است. این مدیریت یکپارچه می‌تواند خیلی از مشکلات را حل کند، باید بافت‌های تاریخی را پلاک به پلاک و پهنه به پهنه تعیین کاربری تعریف کرد. 

 در شورای شهر تهران آیا با مواردی مواجه بوده‌اید که نگاه اقتصادی و درآمدزایی به بافت‌های تاریخی شده  باشد و اعضای شورا به دنبال حفظ آن باشند؟ 

بله. در این زمینه موارد زیادی بود. به عنوان مثال خانه علیزاده در منطقه یک حفظ و کاربری مشخص برایش تعریف شد. خانه دایی جان ناپلئون نیز از جمله دیگر بناهایی بود که با پیگیری شورای شهر حفظ شد، اما برای اینکه این خانه‌ها را از نابودی نجات بدهیم، با مشکلات زیادی مواجهیم، مثلا اینکه خانه‌ها دارای چند تا مالک است یا مافیای مسکن قیمت خانه‌ها را افزایش می‌دهند. 

 غیر از بحث بافت‌های تاریخی در مناطق قدیمی شهر، موضوع محلاتی که از لحاظ فرهنگی و اجتماعی آسیب پذیر هستند را در تهران داریم که این روز‌ها بسیار نیز از آن صحبت می‌شود. شما به عنوان نماینده‌ای از شورا و مأمنی برای افراد آسیب‌پذیر که سال‌ها حضور در شورای شهر و مجلس را تجربه كرده ايد، در این باره چه دیدگاهی دارید؟ 

آسیب‌های اجتماعی یکی از معضلات کلانشهرهاست. همه کلانشهرهای دنیا این معضل را دارند و در تهران نیز طبیعتا این موضوع وجود دارد. اما در تهران در حل آسیب‌های اجتماعی با نوعی پارادوکس مواجهیم. چرا که اگر معضلات را حل کنید، جاذبه ایجاد می‌کنید و اگر حل نکنید، بحران ایجاد می‌کنيد. اکنون شهرداری در ساماندهی آسیب‌های اجتماعی، محله هرندی را به عنوان پایلوت انتخاب کرده و اقداماتی را انجام می‌دهد. بی‌خانمان‌ها، کارتن خواب‌ها، افراد معتاد و... در این محله حضور پیدا کرده‌اند که برای بازگشت حیات به چنین نقاطی، باید کار اساسی انجام داد. معتقدم نه‌تنها در تهران، بلکه در همه کلانشهر‌ها باید سیستم کنترل آسیب‌های اجتماعی داشته باشیم تا به نقطه بحرانی نرسد.  مدیریت شهری در شهرهای موفق دنیا، این معضل را کنترل و مدیریت کرده وآن را به گوشه‌ای از شهر برده و حتی یک حریم نامحسوس ایجاده کرده است. در این شرایط، مدیریت شهر‌ها اجازه ورود آسیب‌های اجتماعی به بافت‌های با اصالت نمی‌دهد اما در تهران این‌گونه نیست و آسیب‌ها مانند غده سرطانی پخش شده‌اند و تازه می‌خواهیم دنبال راهکار برای آن باشیم. از طرفی موضوع نظارت اجتماعی در شهر در حوزه آسیب‌ها ضعیف است و باید تقویت شود. اکنون دیده‌بان اجتماعی نداریم که یقه مسئولی را در حوزه آسیب‌های اجتماعی بگیرد و سوال کند. 

 تشکیل مدیریت یکپارچه شهری یکی از راهکارهای مهم در حل معضلات است که به آن اعتقادی نیست، آیا منافع دولت اجازه می‌دهد که مدیریت یکپارچه شهری شکل بگیرد؟ در دو سال اخیر چند وزیر که با طیف اصلاح طلب شورا نیز همسو بودند، به شورای شهر آمدند اما به واقع چند نفر از آن‌ها حاضرشدند وظیفه تصدی‌گری خود را تهران بدهند؟ 

این موضوع باید به طور جدی‌تر از سوی شورای شهر دنبال شود. شخصا معتقدم که در رسیدن به این هدف – واگذاری اختیارات به مدیریت شهر- باید هدف محدودو تلاش نامحدود داشت. در این زمینه باید به طور پیوسته به دنبال افزایش اختیارات مدیریت در شهر‌ها بود تا بتوان اثرگذاری مدیریت‌ها در حل مشکلات شهر‌ها را بیشتر کرد. در اینجا باید به اين نکته توجه کرد که امروزه یکی از موضوعاتی که مشکلات تهران را دو چندان کرده، موضوع انقطاع مدیریت‌ها از یک سو و تعدد قوانین و مصوبات زمین مانده از سوی دیگر است. تهران پایتخت سیاسی و الگوی تمام کشور است و حاکم ساختن نظم در اجرای قوانین و نظارت دقیق بر آن به‌دور از فرافکنی‌هایی برخاسته از چالش‌های سیاسی می‌تواند موجب ترویج قانون گرایی در مدیریت شهری و شکل گیری نظارت اجتماعی شهروندی شود، که این خود موجب مشارکت شهروندان در اداره مطلوب شهر و کمک به حکمرانی خوب می‌شود.

اما با فقدان نظام فکری و جریان مطلوب اجرای قوانین و معطل ماندن مصوبات و افزودن مصوباتی جدید که بر صفحه کاغذ نگاشته می‌شوند و در بایگانی قرار می‌گیرند نه تنها به نظم و امنیت اجتماعی دست نخواهیم یافت بلکه با انبوهی از مصوبات معوقه رو به رو می‌شویم که در گیر و دارهای مدیریتی یا سیاسی به فراموشی سپرده شده‌اند و تعجب‌آور‌تر اینکه مصوباتی مشابه آنچه قبلا بوده به تصویب رسیده و به جمع قوانین اضافه شده است و دور باطلی در گردش ایام فعالیت شورای شهر را شاهد بوده‌ایم. مسئله آلودگی هوا، ترافیک تهران، استحکام سازی بافت‌های فرسوده در برابر زلزله، حفظ و احیاي بافت‌های میراثی، انتقال کارخانه‌ها و آلاینده‌های شهری، ساماندهی فضای شهری و صد‌ها مورد از این دست که همه از جنس دغدغه‌های شهری محسوب می‌شوند که بار‌ها و بار‌ها بررسی شده و طرح‌ها و لوایح مختلفی درباره آن‌ها ارائه و حتی به تصویب رسیده‌اند اما جالب آن که همچنان اغلب صحبت‌های مذاکرات صحن و جلسات کمیسیون‌ها و کمیته‌های شورای شهر پیرامون همین موضوعاتی است که پیش از این به بحث گذاشته شده است و به نتیجه کار‌شناسی رسیده‌ایم. 

   در حال حاضر یک دهه از مدیریت شهری تهران می‌گذرد که دو سال به طور پیوسته در جریان چگونگی فعالیت‌های آن قرار گرفتید. عملکرد مدیریت شهری تهران را چگونه ارزیابی می‌کنید و آیا این عملکرد توانسته پاسخ نیازهای تهران را بدهد یا خیر؟ 

برای بررسی کیفیت و کمیت عملکرد مدیریت‌ها باید دید که هدف‌های عمرانی، اجتماعی و فرهنگی چگونه تعریف شده، چقدر هزینه و زمان برده و در ‌‌نهایت چقدر کیفیت داشته است. اگر کاری با زمان کمتر، هزینه کمتر و با کیفیت بالا باشد، قطعا اثرگذار است و اگر با زمان وهزینه بالا اما کیفیت پایین اجرا شود، قطعا اثرگذاری لازم را نخواهد داشت. من در این مدیریت 10ساله شهر تهران این تعادل را نمی‌بینم، چرا که عمده پروژه‌ها، هزینه بالا و در بعضی موارد کیفیت پایین دارد. 

اکنون بالانسی نداریم که در تهران چی داده‌ایم و چی گرفته‌ایم. در دوره آقای کرباسچی کل هزینه‌ای که در تهران طی ۱۵ سال شده رقمی در حدود ۱۵۰۰ میلیارد تومان بوده است. خروجی این مقدار هزینه کرد را با هزینه صدهزار میلیارد تومانی شهر در ۱۰ سال گذشته قیاس کنید. البته من نمی‌خواهم عملکرد مدیریت فعلی شهر را زیر سوال ببرم اما هزینه‌های مدیریت فعلی تهران واقعا وحشتناک است و با این پول می‌توانیم اقدامات مناسب‌تری داشته باشيم.
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار