کد خبر: ۱۹۷۷۵۴
تاریخ انتشار: ۲۴ اسفند ۱۳۹۴ - ۱۶:۲۷ 14 March 2016

27 سال از دوران جنگ تحمیلی می گذرد اما آثار زحم ها و دردهای ناجوانمردانه آن دوران روز به روز در روح و جان بسیاری ازعزیزانی که مردانه برای دفاع از کشور ، دین و ناموس این سرزمین سختی ها به جان خریدند ، عمیق تر می شود.

به گزارش ایرنا، اگرچه جنگ هشت ساله در مرداد سال 67 تمام شد اما آثار دست ساخته های ناجوانمردان عالم که امروز با شعار دروغین دفاع از حقوق بشر، دیگران را به تروریست پروری و ساخت سلاح هسته ای متهم می کنند، هنوز در ایران اسلامی قربانی می گیرد.

با گذر از هر شهر و دیار آثار این جنگ نابرابر وسلاح های مرگبار شیمیایی دست ساخته غرب در وجودعزیزانی که در کنج خانه ها زمینگیر شده اند به چشم می خورد، یادگارانی که آنان را از روی سرفه ها و جسم ضعیف و ناتوان می شناسند.

سرفه را چه؟ دردی که درون ریه ها می پیچد و آرام نمی گیرد ، چگونه می توان جانباز را درک کرد، عظمت کارش، بزرگی مجاهدتش، مجاهدتی که سال های سال است، ادامه دارد.

'ابراهیم باخدا' یکی از صدها جانباز شیمیایی کشور در شهرهشتگرد شهرستان ساوجبلاغ است ، او جراحات ناشی از بمب های شیمیایی صدام برون و درون وجودش را می آزارد، سرفه های مداوم و خون آلودش او را مجبور کرده تا 30 سال برای کنترل ریه هایش به صورت مرتب هر 45 روز تا دو ماه، راهی تهران شده و چند روزی را در بیمارستان ساسان بستری شود.

جانباز با خدا روزی صد بار می میرد و زنده می شود، او یادگار روزگاری خیلی دور اما همین نزدیکی ها هست!

وارد منزلش که شدیم، تشک کوچکی بود ویک مرد، کپسول اکسیژنی که از قد جانباز بلند تر و سنگین تر که روی دو چرخ با با خدا حرکت می کرد و شلنگ بلندی که بربینی اوبود و مدام سرفه های درد ناک که سعی می کرد در حضور ما خودش را کنترل کند، ولی فایده ای نداشت سرفه ها سی سالی است که میهمان سینه آقای با خدا شده واو همه چیز را برای خدا می داند.

از زمان مجروحیت در جبهه به بعد ، چند بسته قرص و دارو همراه همیشگی با خدا شده ا ند، او برای بدرقه دخترش که عازم کربلا است به یزد می خواهد برود بسته داروهایش مرا متعجب کرد انگار داروخانه دار سیار بود با تن رنجور به سختی بلند شد.

اتاقش بوی ذکر می داد، بوی عشق، بوی بی نیازی به دنیا، ربطی به ماندن ندارد، ذکر شفا جسم نیست، دعای پرواز است و باز هم سرفه، باز هم سرفه، باز هم سرفه.

تشنگی مداومش هم به درد ریه ها بی ارتباط نبود، لب هایی که مدام تشنه است، جگری که سوزان است و عطشی که فروکش نمی کند، این چه عطشی است که آتش به جانش زده است.

او که دارای 70 درصد جانبازی است بدون آنکه از گذشته و دوران جنگ سخنی به میان آورد ، گفت: همه چیز برای خداست و نباید گلایه یا شکایت داشت.

ابراهیم با خدا سال 1365 در منطقه شیخ صالح عراق براثر بمباران شیمیایی از نوع گاز خردل ارتش بعث صدام مجروح شد.

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
وبگردی
آخرین اخبار