علیرضا خانی در نوشتاری با عنوان عدو شود سبب خیر در روزنامه اطلاعات نوشت، «رونق تولید» در لابهلای اخبار سیل و ترامپ، مغفول ماند و تحتالشعاع قرار گرفت. تولید یگانه راه توسعه کشورهاست. تولید، چه در حوزه اقتصاد و چه در حوزه اندیشه، نجاتبخش و آیندهآفرین است. ملتی که تولید اندیشهاش متوقف شود رو به زوال خواهد رفت و تولید اقتصادی، نیز ارتباطی ظریف اما محکم با حوزه اندیشه و علم دارد.
بشر به تولید اندیشه و علم زنده است و تولید ابزار و کالا و لوازم رفاه از پس تولید اندیشه و دانش برمیخیزد و از این منظر، شاید، تولید صرفاً با هدف رهایی از تحریم، نازلترین هدف تولید باشد.
تحریم به رغم اینکه ناعادلانه و رنجآور است، در پس همه آفات و زیانهایش، یک ویژگی درشت دارد که میتواند به ما کمک کند. تحریم ما را وا میدارد که درست مدیریت کنیم، درست مصرف کنیم، اولویتهای جامعه را دریابیم، هزینه ریخت و پاش و اسراف و تبذیر را به چشم ببینیم، با فساد به مقابله برخیزیم، آسیبهای اقتصادی و علمی و فناوری خود را باور کنیم، از شعارزدگی دوری کنیم و ضعفهایمان را درشتتر ببینیم و کشور را درستتر مدیریت و اداره کنیم.
ما وارث اقتصاد تکمحصولی هستیم و به رغم شعارها و تلاشهایمان، هنوز اسیر آنیم. هر گاه درآمد نفتیمان کم میشود در عسر و حرج قرار میگیریم و هر گاه درآمدمان زیاد میشود، در مصرف برخی کالاها اسراف میکنیم و به رغم اینکه طبقات بزرگی از جامعه هنوز در عسر و حرج قرار دارند، به گاه رونق درآمد نفتی، طبقات داراتر، بریز و بپاش میکنند و با کالاهای وارداتی روزگار میگذرانند و در مصرف آن مسابقه میدهند.
دولتها نیز همین گونهاند. دولتها از مریخ نمیآیند از خود ما هستند و وارث همین فرهنگ. در این سخن هیچ بزرگنمایی نیست. دولتها معمولاً به هنگام افزایش درآمد نفتی و رونق دلارهای حاصل از آن، علاقهمند به خرج کردن هستند و دوست دارند مسیر واردات را هموارتر کنند. از واردات کالاهای مورد نیاز تا واردات هر کالای ممکن!
کافیست به آمار واردات سال ۹۵ نگاهی بیندازیم. در کنار واردات کالاهای البته مورد نیاز، مقادیر زیادی ارز صرف واردات کالاهای حیرتانگیزی شده است. از واردات ۵ر۳ میلیون دلاری مربا از آمریکای لاتین تا چین و تا واردات ۲ر۱ میلیون دلاری بیل و کلنگ و همینطور واردات کالاهایی چون پادری، خلال دندان، دستهجارو، ذغال، دستمال سفره، تقویم،دفتر یادداشت، فرفره، سگماهی، آدامس، شن و ماسه، سنگ قبر، بند شلوار، دستمال گردن، جوال، کوزه، میخ، قاب عکس، غذای سگ، خاک گربه، مجسمه پلاستیکی… همه اینها کالاهایی است که در داخل تولید میشود و اگر نشود هم اتفاقی نمیافتد. اینها، جدای از واردات کالاهای لوکس و گرانقیمت است که آن داستان دیگری دارد و هواداران دیگری…
تحریم، البته ظلم بزرگی است و آثار زیانباری دارد. از کمبود برخی کالاهای ضروری تا دشواری تجارت و لنگ زدن برخی خطوط تولید و افزایش بیکاری و کاهش درآمد خانوارها و نزول ارزش پول ملی و فراهم شدن فضای سوداگری و سوءاستفاده صیادان فرصتهای بادآورده و شیادان منفعت اندوزی بیپایان و کاهش رشد اقتصادی و کوچک شدن حجم تولید ملی و ضعف قدرت خرید و افزایش هزینه معیشت و… اما، اما در کنار هزار و یک عیب و اشکال و ضرر و زیان و فشار و تهدید ناروا و ظالمانهی تحریم، باید از این تهدید دست کم یک «فرصت» برای خویش برگیریم و آن، همین بازخوانی و بازنگری در عملکرد و رویه و رفتارمان، با درآمد و سرمایه ملی است.
ما کشور را گران اداره میکنیم، منابعمان را اسراف و اتلاف میکنیم. در هنگام جیکجیک مستانه رونق درآمد، به فکر زمستان نیستیم. دولتهایمان فربهاند و هزینههایشان از کارآمدیشان بیشتر است. بهرهوری نداریم و دلمان به حال ارز ارزشمند نمیسوزد و برای همین است که در عین حال که فقط در میبد و کرمان میتوانیم به اندازه نیاز همه کرهزمین کوزه و زیره تولید کنیم، هزاران دلار صرف واردات کوزه و زیره میکنیم! ما کشور را گران اداره میکنیم و تحریم، با همه جور و جفایی که درون و در ذات خود دارد، میتواند سبب خیر شود و به ما بیاموزاند که کشور را درستتر و اقتصادیتر اداره کنیم. اگر بیاموزیم.
انتهای پیام